گفتگوی درونی
همهما روزانه بارها و بارها شاهد گفتوگوهایی هستیم كه در ذهنمان صورت میگیرد ومخاطب آن خودمان هستیم. آیا تا بهحال به این مكالمات درونی توجه كردهاید؟ میدانیدچرا این گفتوگوهای
ذهنی وجود دارد؟ آیا این گفتوگوها، بر زندگیمان تأثیرگذار است؟ برای پاسخ بهاین سؤالات جالب و اطلاعات بیشتر در مورد گفتوگوهای ذهنی، میتوانید این نوشتاررا مطالعه كنید.
گفتوگوی ذهنی میتواند مكالمهای درونی باشد كه هر روز صبح كه از خواب بلند میشویمدر ذهنمان تكرار میشود. این گفتوگوی ذهنی صدایی است كه تشویق یا تنبیهمان میكندو برگرفته از اطلاعاتی است كه در ضمیر ناخودآگاه و نیمهخودآگاه ما وجود دارد. بهزبانی دیگر، گفتوگوی ذهنی، صحبتهایی است كه شما در طول روز با خودتان دارید. اینمكالمههای درونی میتواند حالتی مثبت یا منفی داشته باشد. مثلاً شما با خود میگویید: «من میتوانم یا نمیتوانم فلان كار را انجام دهم».
بهعنوان یك قانون كلی، هر نوع مكالمه درونی كه رفتار شما را محدود كرده و منزلتشما را پایین آورد، گفتوگوی ذهنی منفی به حساب میآید، درحالی كه مكالمه درونیمثبت باعث میشود احساس خوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید. خیلی اوقات افراد ازمثبت یا منفی بودن محتوای آنها اطلاع ندارند و تنها احساس ناشی از ان را به همراهدارند.
مكالمه درونی معمولاً از عبارات و صحبتهایی كه طی دوران كودكی از زبان كسانی كهاز دیدگاه كودكانه، افرادی مقتدر به شمار میآیند- بهطور مثال از پدر و مادرتان- شنیدهاید، نشأت گیرد.
«من آدم احمقی هستم»، این جمله یا جملهای مشابه با همین تأثیر، یكی ازمعمولترین عباراتی است كه در گفتوگوی ذهنی به كار میرود.
هر نوع مكالمه درونی كه رفتار شما را محدود كرده ومنزلت شما را پایین آورد،گفتوگوی ذهنی منفی به حساب میآید، درحالی كه مكالمه درونی مثبت باعث میشود احساسخوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید.
قدرت گفتوگوی ذهنی
با اینكه بسیاری از افراد - بهدلیل ناآگاهی از چگونگی تأثیرگذاری مكالمه درونیبر امور شخصی و حرفهایشان- نمیتوانند قدرت گفتوگوی ذهنی را برآورد كنند امااگر شخصی بتواند از نوع مكالمههای ذهنی خود آگاهی یابد و بفهمد بر چه اساسی شكلگرفته است، و چه احساسی را به دنبال دارد اقدام بسیار مهمی انجام داده است. و میتواند بسیاری از حالات منفی خود را درمان کرده و از بین ببرد.
وی از این طریق میتواند رفتارهای خود را تحلیل كرده و اگر گفتوگوی ذهنیاشمنفی و مانعی برای موفقیتش است، آن را با مكالمه درونی مثبت جایگزین كند.
بهطور متوسط افراد در هر روز 60هزار تا 80هزار فكر از ذهنشان میگذرد. شماربسیاری از این افكار میتواند منفی باشد چرا كه خیلی از افراد از تأثیر مكالمهدرونی مثبت در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای ناآگاهند.
اگر هر فرد به پس زمینه اصلی مكالمات ذهنی خود كه بهطور پیوسته در ذهنش تكرارمیشود توجه كند، به تأثیر مسلم و آنی این مكالمات نه تنها بر افكار بلكه بر عملكردو رفتار خود نیز پیخواهد برد.
گفتگوی درونی
ضمیر ناخودآگاهتان با شما سخن میگوید
اگر تشخیص دهید كه بیشتر از مكالمه درونی مثبت استفاده میكنید یا منفی، بهنشانهای خوب جهت پی بردن به نوع رویكردی كه در كودكی شاهد آن بودهاید، دستیافتهاید. شما با این اطلاعات، میتوانید اعتقادات محدودكنندهای را كه زائیدهضمیر ناخودآگاه شماست و بهصورت مكالمه درونی نمود مییابد، شناسایی كنید.
گفتوگوی ذهنی مثبت بینهایت سودمند است و بر روشهای برنامهریزی در آینده فردمؤثر خواهد بود. مكالمه درونی مثبت همچنین میتواند شما را به سوی رویكرد «هر كاریو هر چیزی امكانپذیر است» سوق دهد.
تكنیكهای گفتوگوی ذهنی مثبت
برای دستیابی به اهداف بزرگ و نتایج مثبت باید ذهن مثبتی داشته باشید و از قدرتجادویی كلمات برای كسب انرژی در جهت انجام كارها استفاده كنید. سعی كنید از تكنیكهایزیر برای افزایش گفتوگوهای ذهنی مثبت درون خود استفاده كنید.
دائما افكار و اعمال خود را بازبینی كرده و بهبود ببخشید.
- سعی كنید اعتماد به نفس، عزت نفس و انگیزه را درون خود تقویت كرده و افزایشدهید.
- به رویكردهای مثبت رویآورید.
- افكار مثبت، امیدواری و مثبتگرایی خود را افزایش دهید.
- به سوی كسب صلاحیتهای فردی و حرفهای بیشتر و قابل تأملتر گام بردارید.
- بر عقاید محدود كننده، موانع و چالشهای شخصی و حرفهای غلبه كنید.
- استرس و فشار عصبی خود را تسكین دهید
صفحات: 1· 2
سینما و جنگ نرم
سینما و جنگ نرم
مقدمه:جنگ نرم در حال اجرا و پیاده سازی استو خانواده به عنوان کوچک ترین و در عین حال حیاتی ترین زیر ساخت فرهنگ هر جامعه ، در اولویت تهاجم نرم و خاموش قرار گرفته است.
چرا خانواده ی ایرانی در جنگ نرم هدف اصلی است؟ اهمیت خانواده در حوزه جنگ نرم فرهنگی بیشتر به جهت وظایف،کارکردها و پتانسیل هایی است که دارا می باشد.کارکردی که از تولید و پرورشنسل تا جهت دهی و هدایت فرهنگی جامعه بر عهده دارددنیای غرب برای اشاعه فرهنگ خود از ابزارهای گوناگون چون مصنوعات فرهنگی (سینما، فیلم، تلویزیون، کتاب و …)، رسانه ها (رادیو، خبرگزاری ها و …) و … به طور غیرمستقیمبهره می جوید. ابزارهایی که در قالب برنامه های گوناگون، محتوایی چون برتر و مطلق بودن، جذابیت، گریزناپذیر نشان دادن فرهنگ غربی و تخطئه،تضعیف و ناکارآمد دانستن های فرهنگ های بومیو دعوت به جایگزین کردن سبک ها و شیوه های زندگی غربی را به جای اشکال سنتی را با تحقیر زندگی های سنتی، تخریب نمادها و اسطوره ها ودستاویزهایی چون گذشته گرا و مرتجع و …. ،ارائه می دهند.
1. شبکه های ماهواره ای:
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی، هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی به اغلب زبان های دنیا در حال پخش برنامه می باشند که در کشور ما بیش از 1500 شبکه قابل دریافت می باشد. در این بین بیش از 60 رادیو وتلویزیون با زبان فارسی به ارائه برنامه در حوزه های سیاسی، فرهنگی ،تجاری و مذهبی مشغول می باشند که آخرین آنها شبکه فارسی وان متعلق به رابرت مرداک سرمایه دار مشهور صهیونیست و دارنده بیش از 50 رسانه می باشد.
با بررسی اجمالی شبکه های فارسی زبان می توان دریافت که یش از 90 درصد آنها در حال ارائه برنامه در راستای فرهنگ غربی می باشند.
2. فیلم و سینما:
محورهای عمده ی تولید آثار سینمائی عبارتند از:ترس و مالیخولیا خشونتاروتیسمو بن مایه های تحریک کننده اسلام هراسی، ایران هراسی ابر قهرمانارائه ی الگوی زندگی در قالب سبک زندگی آمریکائی3.مدگرایی :
از مفاهیمی که ارتباط مستقیم با بحث سبک زندگی غربی دارد،پدیده مدگرایی و توجه به مارک ها و برندهاست. از پوشاک گرفته تا مواد خوارکی و آرایشی و لوازم التحریر.
این پدیده هم اکنون در جامعه ما قابل مشاهده شده است و به راحتی می توان نشانه های آن را در گوشه کنار شهرهای بزرگ کشور مشاهده کرد.بوسینی،آدیداس، بنتون،زیروتن و … از صدها نام آشنا ست، که نشان از ابتلا ناخودآگاه و آرام بدان پدیده مدگراییست.
صفحات: 1· 2
اینجا نجف است، پایتخت بهشت
ايوان نجف عجب صفايى دارد
اينجا نجف است ؛ مهبط كروبيان سدره نشين و ميعادگاه دينمداران آسمان و زمين ، شهرى ديوار به ديوار مهر و نزديك به سپهر، خاستگاه باد صبا و رستنگاه درخت صفا كه هر شام و پگاه بانگ بر مى آورد و دل از كف دادگان را به ولايت عشق بشارت مى دهد.
اينجا نجف است ، شهر مقتداى اوصيا و سرحلقه اوليا، شهر على و دلتنگى هاى او، آنجا كه چاه شنيدن درد دل حضرتش (عليه السلام ) را تاب نياورد و به خون نشست :
چاه چون بشنيد آن ، تابش نبود
لاجرم پرخون شد و آبش نبود
اينجا نجف است ، شهرستان آفتاب و نخل ، شهر نيكمردى از قبيله ى روشنايى كه ردپاى نورانيش را هنوز هم مى توان بر تارك آسمان شب زده ى كوفه نظاره كرد، بزرگ انسانى كه شبانگاهان پس از اطعام يتيمان و نيازمندان راه نخلستان را در پيش مى گرفت و به ياد پروردگار جهانيان هاى و هاى مى گريست .
اكنون نيز گويى نجواى شبانگاهى حضرتش از آن سوى نخليات شيفته سر مدهوش به گوش مى رسد.
آرى اينجا نجف اشرف است ؛ صدفى در بردارنده مرواريد هستى فروز عصمت و عشق ، شهرى پر رمز و راز بر ساحل اقيانوس نماز كه پايتخت بهشت يعنى حرم قدسى سرحلقه ى پارسايان امير مومنان على (عليه السلام ) را در خويش جاى داده است . اگر چشم دل بگشايى فرشتگان را خواهى ديد كه دسته دسته شيفته سر و شيدا فرود مى آيند تا چراغ دل خويش را به نور محبت و زيارت حضرتش روشنى بخشند و دمى در سايه سار بارگاه ملكوتيش بياسايند…
صفحات: 1· 2
نظم در زندگی علما
براى يادآورى لزوم پابندى و رعايت برنامه ، به نمونه اى از نظم و برنامه در زندگى امام خمينى و برخى از علماى ديگرمى نگريم :
امام خمينى در مطالعات شان ، آن قدر منظم بودند كه هيچ چيز باعث تعطيل شدن مطالعه شان نمى شد. آن روزى كه خبر شهادت حاج آقا مصطفى را به ايشان داديم و ما اجازه گرفتيم كه براى كارهاى دفن به كربلا برويم ، آن روز ما فكر مى كرديم كه امام ، نماز نمى روند، ولى ديديم كه سر وقت به نماز رفتند و مطالعاتشان را ترك نكردند و قرآنى كه هر روز مى خواندند ، طبق روزهاى قبل قرائت كردند و به گفته احمد آقا، كتابى كه جزء دوره مطالعاتى ايشان بوده ، عصر آن روز ديدم كه هفتاد صفحه آن خوانده شده است . روز وفات و دفن مرحوم حاج آقا مصطفى ، ايشان ، دست از مطالعه نكشيده و برنامه روزانه خود را به هم نزده بود.(1)
محدث نورى
محدث نورى ، براى لحظه لحظه حياتش ، برنامه داشت و با نظمى خاص تا جان در بدن داشت ، اين برنامه بالنده را بر هم نزد. شاگردانش نقل كرده اند كه براى هر ساعت از روز، كارى ويژه در نظر گرفته بود كه از آن تخلف نمى كرد. برنامه ايشان ، چنين بود:
1. از ظهر تا غروب مى نوشت و قلم مى زد و بعد از نماز ظهر و عصر كه در اول وقت اقامه مى كرد تا نزديكى غروب ، مى نوشت .
2. پس از شام و عشاء، تا پاسى از شب گذشته ، مطالعه و تحقيق مى كرد تا خواب بر چشمانش چيره مى شد.
3. كم مى خوابيد و هميشه با وضو مى خوابيد.
4 . دو ساعتى به صبح مانده ، بيدار مى شد و يك ساعت پيش از فجر، در خرم مطهر پشت باب قبله ، مشغول راز و نياز با خالق بى انباز بود، تا اين كه خادم حرم مى آمد و در حرم را باز مى كرد، و ايشان ، نخستين كسى بود كه به حرم راه مى يافت و پيش از همه ، به خاك بوسى مولايش على (ع ) مى شتافت .
5 . پس از نماز شب و اقامه فريضه صبح - كه با جمعى از خواص و اوتاد اقامه مى كرد- به خانه باز مى گشت و به سوى كتاب هايى مى رفت كه در كتاب خانه بى نظيرش گرد آورده بود.
6. تا وقت نماز ظهر، در كتابخانه ، با دستيارانش مشغول تحقيق و تصحيح و مقابله و استنساخ بود و به هيچ وجه از آن جا خارج نمى شد، مگر براى ضرورت .
7. پس از نماز ظهر و عصر، ناهار مى خورد. غذايش از نظر كمى و كيفى ، ناچيز بود. پس از ناهار، دوباره به كارهاى منظم خويش مى پرداخت
صفحات: 1· 2
نرمخويى زمينه دوستى
نرمخويى زمينه دوستى
«من لان عوده كثفت أغصانه. »-حکمت/214
ترجمه: «كسى كه درخت وجودش، چوب نرم باشد، شاخههاى انبوه و فراوان، از آن سر مىزند».
شرح:
امام عليهالسلام، در اين كلام نغز و پرمعنى، انسان را به درخت تشبيه فرموده است، و دوستان انسان را، مانند شاخههاى درخت دانسته است. در ميان درختان، آن درختى كه جنس چوبش، نرمتر باشد، شاخههاى بيشترى از آن سر ميزند.
و درختى كه پرشاخهتر است، اولا سايه گستردهترى دارد كه عده بيشترى ميتوانند در آن بياسايند، ثانيا ميوههاى بيشترى ميدهد كه باز، ديگران، فايده بيشترى از آن مىبرند.
در نتيجه، چنين درختى، از توجه و مراقبت بيشترى هم برخوردار خواهد شد، و بيشتر به آن رسيدگى خواهند كرد. انسان نيز، اگر درخت و جودش نرم باشد، يعنى اگر نرمخوى و خوشاخلاق و مهربان و گشاده رو باشد، شاخههاى بيشترى خواهد داشت، يعنى دوستان بيشترى گرد او جمع خواهند شد.
در نتيجه هم دوستانش از او محبت خواهند ديد و هم خود او از توجه و محبت عده بيشترى برخوردار خواهد شد.
پندهاى كوتاه از نهجالبلاغه، هئيت تحريريه بنياد نهجالبلاغه