کبریت...
تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی؟
یا سوزاندی…..؟
تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی؟
یا سوزاندی…..؟
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ …!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ لیوانها ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﻮﮐﺲ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ،ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ .
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ، ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ؟ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ِ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ، ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ .
صفحات: 1· 2
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق …
این تابلو را به دیوار اتاق مىزنى
آن قالیچه را جلو پلكان مىاندازى
راهرو را جارو مىكنى
مبلها به هم ریخته است،
مهمانها دارند مىرسند و هنوز لباس عوض نكردهاى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهایت مانده است
یكی از مهمانها كه الان مىآید نكتهبین و بهانهگیر و
و چهار چشمى همه چیز را مىپاید …
از این اتاق به آن اتاق سر مىكشى،
از حیاط به توى هال مىپرى،
از پلهها به طبقه بالا میروى، بر میگردى …
پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى
غرق در همین كشمكشها و گرفتاریها و مشغولیات و خیالات
مىروى و مىآیى و مىدوى و مىپرى
كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یک آینه است …از آن رد مشو …!
لحظهاى همه چیز را رها كن
خودت را خلاص كن
بایست و با خودت روبرو شو
نگاهش كن
خوب نگاهش كن!او را مىشناسى؟
دقیقا وراندازش كن
كوشش كن درست بشناسیاش
درست بجایش آورى
فكر كن ببین این همان است كه مىخواستى باشى؟
اگر نه
پس چه كسى و چه كارى فوریتر و مهمتر از اینكه
همهی این مشغلههاى سرسام آور و پوچ و روزمره و تكرارى و زودگذر و
تقلیدى و بیدوام و بىقیمت
را از دست و دوشت بریزى و به او بپردازى
و او را درست كنى
فرصت كم است!
مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟!
چه زود هم مىگذرد
مثل صفحات كتابى كه باد آن را ورق مىزند،
آنهم كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد …
انیشتین میگفت؛ آنچه در مغزتان میگذرد، جهانتان را میآفریند.
استفان كاوی (از سرشناسترین چهرههای علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است كه میگوید: اگر میخواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه كنید؛ اما اگر دلتان میخواهد قدمهای كوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد كنید باید نگرشها و برداشتهایتان را عوض كنید.
او حرفهایش را با یك مثال خوب و واقعی، ملموستر میكند: “صبح یك روز تعطیل در نیویورك سوار اتوبوس شدم. تقریباً یك سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و در مجموع فضایی سرشار از آرامش و سكوتی دلپذیر بر قرار بود تا این كه مرد میانسالی با بچههایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر كرد. بچههایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب میكردند. یكی از بچهها با صدای بلند گریه میكرد و یكی دیگر روزنامه را از دست این و آن میكشید و خلاصه اعصاب همهمان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچهها كه دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمیآورد و غرق در افكار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازكردم كه؛ آقای محترم! بچههایتان واقعاً دارند همه را آزار میدهند. شما نمیخواهید جلویشان را بگیرید؟ مرد كه انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد میافتد، كمی خودش را روی صندلی جابجا كرد و گفت؛ بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی بر میگردیم كه همسرم، مادر همین بچهها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است.. من واقعاً گیجم و نمیدانم باید به این بچهها چه بگویم. نمیدانم كه خودم باید چه كار كنم و ….. و بغضش تركید و اشكش سرازیر شد".
صفحات: 1· 2
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 - گاهی هدیههایی كه گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
6 - بیشتردعا كنیم.
7 - در داخل آسانسور و راه پله و… باآدمها صحبت كنیم.
8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.
9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.
10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.
صفحات: 1· 2
ازدواج با عشق و آرزوهای بزرگ آغاز میشود؛ با گل و شیرینی و جشن و پایکوبی. با آرزوی پیر شدن به پای یکدیگر و تبریکهای گرم. این اتفاق اما گاهی خلاف سرنوشتی که برایش پیشبینی کردهاند رقم میخورد و در میان دیوارهای بلند دادگستری پایان مییابد. آن آغاز خوش، تلخ میشود و دو طرف اگر شانس بیاورند شاید روزی تلخی این تجربه سخت را فراموش کنند.
ازدواج حکایت غریبی دارد. گاهی شور میشود، گاهی بینمک، گاهی هم تلخ مثل زهر! ماهیت خانواده و کارکرد آن هم به همین میزان متنوع و متلون است. خانواده همزمان کارکردهای متعددی از حمایت عاطفی گرفته تا فرزند آوری و تأمین اقتصادی را به دوش میکشد و علاوه بر آنکه نهادی حمایتگر و عاطفی شمرده میشود، واجد ابعاد حقوقی، اجتماعی و اقتصادی نیز هست. خانواده از یک سو بدون وابستگیهای عمیق عاطفی دوام نمیآورد و در عین حال به وسیله قوانین حقوقی خاصی حمایت میشود. اغلب با میل و علاقه عمیق طرفین سر میگیرد و تنها با شهادت قانون و پای سفره عقد رسمیت مییابد. این نهاد نه تنها از اخلاقیات و غرائز انسانی مایه میگیرد، بلکه دولت و قانون نیز در آن داخل شده و برایش حدود و چارچوبهایی مشخص میکنند. به عبارت دیگر خانواده به نیازهای متعددی پاسخ میدهد، کارکردهای متنوعی دارد و همزمان باید به غریزه، عشق، اخلاق و قانون پایبند بماند. از این نظر خانواده با بسیاری از نهادهای اجتماعی متفاوت است. بیشتر نهادهای اجتماعی واجد کارکردهای مشخصی هستند و تنها به نیازهای خاصی پاسخ میدهند. حال آنکه نهاد خانواده همزمان ماهیتی عاطفی-اخلاقی و اقتصادی-حقوقی دارد. در حقیقت خانواده نهادی است چند چهره؛ هم در بر دارنده قراردادی است قانونی و نقض پذیر و هم عهد و پیمانی عاشقانه و غیرانتفاعی.
صفحات: 1· 2
۱- هر روز ۱۰ تا ۳۰ دقیقه پیادهروى کنید و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنید. این بهترین داروى ضدافسردگى است.
۲- هر روز حداقل ۱۰ دقیقه در یک مکان کاملاً ساکت و بىسر و صدا بنشینید.
۳- هرگز از خوابتان نزنید. یک دستگاه ضبط فیلم بخرید و برنامههاى تلویزیونى مورد علاقهتان که شبها دیروقت پخش مىشوند را ضبط کنید و روز بعد ببینید.
۴- هر روز صبح که از خواب بلند مىشوید، جمله زیر را تکمیل کنید: «هدف امروز من ………………….. است.»
۵- با این سه «الف» زندگى کنید: انرژى، اشتیاق، احساس یگانگى.
۶- نسبت به سال قبل کتابهاى بیشترى بخوانید و بازىهاى بیشترى بکنید.
۷- هر روز زمانى را براى دعا، مدیتیشن، یوگا و یا نظایر آن بگذارید.
صفحات: 1· 2
داشتن یک رابطه شاد و خوب در زندگی زناشویی کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبخت این است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید.
با اینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به 10 راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.
1. خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.
همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقع بینانه هستند. انتظارات غیرواقع بینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.
2. هر از گاهی مهربان شوید.
اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، “من به تو فکر می کنم” برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، لمس کردن همدیگر، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.
صفحات: 1· 2
صفحات: 1· 2
1. کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.
2. گذشت کنیم؛ مطمئنا زندگی بدون خطا نیست و هر کدام از ما دچار اشتباهاتی می شویم و با گذشت می شود زندگی شیرین تری داشت.
3. این را قبول کنیم که او با یکسری عادات و خوی ها بزرگ شده است و راحت نمی تواند آنها را کنار بگذارد. به او فرصت دهیم.
4. به خاطر همسر خود کمی از مطالب مفید و روانشناسی استفاده کنیم؛ چرا که ما تجربه کافی را در اوایل زندگی نداریم.
5. قدر حال را بدانیم شاید فردا دیگر دیر باشد.
6. این را خوب درک کنیم که می توانید بهترین لحظات رو با همسر خود داشته باشیم؛ هیچ کس نمی تواند جای همسرمان رو بگیرد.
7. صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
8. منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی طرفانه قضاوت کنیم.
9. مثبت نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه های خوب زندگی را فراموش نکنیم.
صفحات: 1· 2
برای اینکه بتوانیم بذر نظم را در دل کودک بکاریم و آن را به ثمر برسانیم، باید گام هایی برداریم که عبارتند از؛
گام اول: رفتاری را که می خواهیم تغییر دهیم، مشخص کنیم، باید توجه داشته باشیم که در هر زمان تنها یک رفتار کودک را برای تغییر انتخاب کنیم.
گام دوم: به کودک بگوییم که انتظار ما از او چیست و چگونگی انجام آن را نیز نشان دهیم. از کلی گویی بپرهیزیم؛ خواسته ما باید کاملاشفاف باشد. این که به کودک بگوییم؛ «باید بچه خوبی باشی.» کفایت نمی کند؛ بلکه باید به روشنی بگوییم که چه باید بکند؛ مثلا به بزرگ ترها سلام کند.
گام سوم: از روش های جایگزین تنبیه بدنی استفاده کنیم؛ روش هایی چون؛
- پرت کردن حواس؛ «امیرحسین، امیرحسین! اون جا را ببین. کبوتره داره بازی می کنه.»
- جایگزینی؛ «امیرحسین! موبایل را می خواهی یا این که بابا اسب بشود و اسب سواری کنی؟
- فرستادن کودک به تنهایی به اتاق؛ «آقا امیرحسین! به خاطر کار بدت باید بروی توی اتاقت و هروقت ساعت زنگ زد بیرون بیایی.»
- محرومیت؛ «چون شیطونی کردی، امروز نمی توانی با رایانه بازی کنی.»
- روبه رو کردن کودک با پیامد رفتار غلط؛ «حالا که اسباب بازی هایت را توی اتاق پخش کردی، خودت هم باید جمع کنی.»
صفحات: 1· 2
گاهی ما در زندگی بر اثر ندانم کاری ها، بی حوصلگی ها و … موجب اذیت و آزار همسر می شویم که این اشتباه ها می تواند چهره حیات زناشویی را زشت و نفرت انگیز کند.
آنچه می تواند کدورت ها را از میان بردارد و صفا و صمیمیت را در روابط خانوادگی برقرار کند، عذرخواهی هنگام خطا و اشتباه است؛ این عذرخواهی موجب محبت و صمیمیت بیشتر می شود.
کسانی که به علت غرور یا لجبازی همیشه خود را حق به جانب می دانند و در اشتباه ها عذر خواهی نمی کنند، زندگی سخت و پر تنشی را تجربه خواهند کرد.
چه بسا بسیاری از درگیریها و مشکلات حاد خانوادگی از یک اشتباه کوچک شروع شده باشد که اگر بعد از همان اشتباه کوچک یک عذر خواهی ساده انجام می گرفت، کار به اینجاها نمی کشید.
در مورد عذر خواهی چند نکته مهم است:
1- یکی از مهارت هایی که برای این کار می توان تجربه کرد مهارت قانون تعاملی است؛ یعنی اعضای خانواده باهم توافق کنند که هر کس موجب خطا و اشتباهی شد که حق دیگران را ضایع کرد عذرخواهی کند.
2- اگر کسی از عذر خواهی امتناع کرد دیگران او ر ا مجبور به عذرخواهی نکنند؛ خصوصا اجبار زن توسط شوهر. چرا که در این صورت موجب شکسته شدن غرور و جریحه دار شدن عواطف می شود که مشکلات بعدی را درپی خواهد داشت.
3- در صورت عذر خواهی، عفو کنیم تا خداوند هم ما را ببخشد.
خداوند متعال در سوره نور آیه22 می فرماید:
«وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم[نور/22]و باید عفو كنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید كه خداوند شما را ببخشد؟ و خدا آمرزنده و مهربان است».
4- پس از عفو مسئله را به فراموشی بسپاریم، اینطور نباشد که به زبان بگوییم بخشیدیم اما در دل هنوز کدورت وجود داشته باشد چرا که در صورت وجود کدورت بالاخره در جایی و به هنگام یک اختلافی خود را نشان می دهد و مشکلات جدیدی را ایجاد خواهد کرد.
مردان همیشه از انتظاراتی كه از زنان دارند سخن میگویند و برخی از زنان هم میگویند توقع و انتظار دو طرفه است و نباید فقط زن از شوهر یا شوهر از زن توقع داشته باشد. برخی از انتظارات كه مردان از زنان دارند بجا و برخی كمی غیر واقع بینانه است. همچنین برخی از این توقعات تا حدودی وابسته به جنسیت مردانه و بعضی هم وابسته به فرهنگ است. از بین همه توقعاتی كه تقریبا مردان همه كشورها از زنان دارند برخی را كه به نظر خودم و از دیدگاه دانش روانشناسی، موجهتر و منطقیترند انتخاب كردهام تا در این مطلب نظرتان را به آنها جلب كنم. به این انتظارات توجه كنید:
یادتان باشد، مردها هیچوقت اشتباه نمیكنند !
با آن كه زنان گمان میكنند درگوش كردن به حرفها و احساس دیگران مهارت دارند اما یکی از بزرگترین شکایتهای مردها این است که زنان شنونده خوبی برایشان نیستند. احتمالا زنان به دلیل شناخت بیشتری كه روی همجنسان خود دارند گوش شنواتری نسبت به شكایات یا درد دلهای زنها دارند ولی در مورد مردان، هنوز لازم است نكاتی را در نظر بگیرند. باید به گوشهایشان بگویند مانند یك طلبكار كه به در خانه كسی میرود تا پولش را بگیرد ، با مردان در ارتباط باشند. بنابراین در زمان گوش دادن به حرفهای همسرتان به این نكات دقت كنید :
صفحات: 1· 2
برخی افراد قبل از ازدواج و در دوران آشنایی برخی از مسائل و مشكلات خود را از فرد مقابل و خانواده اش پنهان می كنند؛ زیرا بر این گمانند كه با بیان حقیقت نه تنها مشكلی حل نمی شود بلكه به احتمال زیاد فرد مقابل را از دست خواهند داد. در صورتیكه پنهان کاری و مخفی كردن مسائل از همسر آینده به دلیل اینكه پس از مدتی برملا می شود یكی از مهم ترین اصولی محسوب می شود كه باعث از بین رفتن محبت و اعتماد طرفین به یكدیگر شده و ازدواج را از مسیر اصلی خود و در نتیجه هدف نهایی اش كه همانا وصول به آرامش و سعادت است باز می دارد.
* احساس می کنید همیشه تشنه است؟
وقتی همسر یا نامزدتان چیزی را از شما پنهان می کند، احتمالا عصبی می شود و به طور کلی تمام حالت بدنش خونسردی و آرامش خود از دست می دهد به خصوص زمان هایی که راز بزرگی دارد و از برملا شدنش وحشت دارد و می ترسد با فاش شدن راز چیزهای زیادی را از دست بدهد. تحقیقات نشان می دهد در این مواقع ماهیچه های مری شروع به گرفتن و سفت شدن می کند و در نتیجه این گرفتن گلو خشک می شود.
صفحات: 1· 2
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند!
استاد پرسید: برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت: برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت: سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت: با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت: اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه…!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :
پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد
« نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…..!!
بر خلاف تصور برخی از خانمها، مردها از زنهایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامکهای شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمیآید. حتماً شنیدهاید که بسیاری از کتب و مقالات به خانمها توصیه میکنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند میتوانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرفها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانمها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیهها، گاه برای این هستند که هم خانمها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانمهای متاهل در جادهی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کردهام. به آنها توجه کنید.
چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!
بر خلاف تصور برخی از خانمها، مردها از زنهایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامکهای شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمیآید. آنها زنهای معمولی با نیازهای عادی را ترجیح میدهند. زنی که سرد و بیعاطفه است به اندازهی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمیخواهند نقش یک تکیهگاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامکهای عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بیوقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمیآید. یک زن داتاً سعی میکند موقعیتهای جدی و موقعیتهای عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانمهایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان میدانند و برای هر کاری میخواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشهی کمبودها و کاستیهای خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.
صفحات: 1· 2
سن ازدواج در ایران بالا رفته و به دنبال آن، انتخاب همسر سخت تر شده است. در دهه سوم زندگی موقعیت های ازدواج هم برای دختر و هم برای پسر محدودتر است و احتمال این که فرد مورد نظر شما بیشتر معیارهایتان را داشته باشد، کمتر است. از این ها که بگذریم، بالا رفتن سن انتخاب کردن را با ترس و اضطراب بیشتری همراه می کند و قدرت ریسک را پایین می آورد.
اگر شما هم جزو کسانی هستید که در دهه سوم زندگی می خواهید ازدواج کنید، باید این نکات را به خاطر بسپارید:
نگران افزایش سنتان نباشید
یكی از مواردی كه باعث میشود به خصوص خانمها در دام ازدواجهای بدون مطالعه بیفتند، افزایش سن است. آنها اغلب نگران این هستند كه سنشان افزایش یابد و تجربه نشان داده در سنین29 و 39 سالگی خانمها روزهای سختی را میگذرانند زیرا وارد دهه دیگری از زندگی میشوند.
در این دورهها افراد زیادی با افسردگی و اضطراب به ما مراجعه میكنند و این حالتهای روانی گاهی باعث میشود اقدام عجولانهای انجام دهند و خود را در دام انتخاب اشتباهی بیندازند.
برای ازدواج ضربالاجل تعیین نكنید
درست است که ازدواج تان دیر شده و از طرف خانواده تحت فشارید اما شناخت بین دو نفر نباید با ضربالاجل باشد و ممكن است 6 یا 8 ماه یا بیشتر طول بكشد تا طرفین تا حدود زیادی مطمئن شوند انتخاب شایستهای داشتهاند.
صفحات: 1· 2
چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود
و به دفتری برای مصاحبه میرفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت
آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم. راننده گفت:
“نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” .
چرچیل از علاقهی این فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد
و یک اسکناس ده پوندی به او داد. راننده با دیدن اسکناس گفت:
“گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم اینجا منتظر میمانم!”
1. برای همدیگر وقت صرف می کنیم.
۲. به همه می گویم که دوستش دارم.
۳. برای قدردانی از محبت هایش، نامهٔ عاشقانه ای برایش می نویسم.
۴. در جمع از او تعریف می کنم.
۵. وقتی غمگین است سعی می کنم ناراحتی اش را بفهمم و او را درک کنم.
۶. همیشه در اتفاقات خوب و مهم زندگی او را سهیم می کنم قبل از این که دیگران چیزی بدانند.
۷. در همه مراحل زندگی باهم برنامه ریزی می کنیم.
۸. همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می دهم.
۹. آرامش را در همه حال حفظ می کنم.
۱۰. باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می کنم.
۱۱. پس از به پایان رسیدن روزهای پرتحرک، شب ها همه چیز را برایش تعریف می کنم.
۱۲. اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می گویم.
۱۳. به کارهایی که برایم انجام می دهد توجه می کنم و قدردان محبت های او هستم.
صفحات: 1· 2
روزي ، گرگي در دامنه کوه متوجه يک غار شد که حيوانات مختلف از آن عبور مي کنند. گرگ بسيار خوشحال شد و فکر کرد که اگر در مقابل غار کمين کند، مي تواند حيوانات مختلف را صيد کند. بدين سبب، در مقابل خروجي غار کمين کرد تا حيوانات را شکار کند.
روز اول، يک گوسفند آمد. گرگ به دنبال گوسفند رفت. اما گوسفند بسرعت پا به فرار گذاشت و راه گريزي پيدا کرد و از معرکه گريخت. گرگ بسيار دستپاچه و عصباني شد و سوراخ را بست. گرگ گمان مي کرد که ديگر شکست نخواهد خورد.
روز دوم، يک خرگوش آمد. گرگ با تمام نيرو به دنبال خرگوش دويد اما خرگوش از سوراخ کوچک تري در کنار سوراخ قبلي فرار کرد. گرگ سوراخ هاي ديگر را بست و گفت که ديگر حيوانات نمي توانند از چنگ من بگريزند.
روز سوم، يک سنجاب کوچک آمد. گرگ بسيار تلاش کرد تا سنجاب را صيد کند. اما سرانجام سنجاب نيز از يک سوراخ بسيار کوچک فرار کرد. گرگ بسيار عصباني شد و کليه سوراخ هاي غار را مسدود کرد. گرگ از تدبير خود بسيار راضي بود.
اما روز چهارم، يک ببر آمد. گرگ که بسيار ترسيده بود بلافاصله به سوي غار پا به فرار گذاشت. ببر گرگ را تعقيب کرد. گرگ در داخل غار به هر سويي مي دويد اما راهي براي فرار نداشت و سرانجام طعمه ببر شد.
هيچ گاه روزنه هاي كوچك زندگيت را به طمع آينده نبند!
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین»
. ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد. قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
صفحات: 1· 2
حجت الاسلام شهاب مرادی، کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان با اشاره به مشکلات دختران برای ازدواج در سن بالا، هشت راهکار را برای حل این مشکل ارائه کرد.
چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است.
این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختري ۳۷ ساله و مجرد، داراي بالاترين مدرک تحصيلي از بهترين دانشگاه کشور ، دارای يک شغل خيلي خوب دارم و استقلال مالي در زندگي هستم .با پدرو مادر پيرم زندگي ميکنم و از نظر خانوادگي زندگي سطح متوسط رو به پاييني داريم . خانواده اي مذهبي و مقيد دارم هيچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طريقي عمل نکردم که جلوه گري باشد…
صفحات: 1· 2
از همان لحظه ای که شما تصممیم به ازدواج می گیرید، ممکن است فکر کنید که شریک زندگیتان را خیلی خوب می شناسید. روی هم رفته شما بهترین دوستان همدیگر هستید که تصمیم گرفته اید تا بقیه زندگیتان را در کنار یکدیگر سپری نمایید. اما زندگی زناشویی اغلب پر از لحظات شاد و غمگینی است که اصلا توقع نداشته اید. بنا به گفته کیم لاندهولم (روانکاو خانواده ) مردم اغلب حتی در صمیمی ترین روابط خود با چیزهایی روبرو می شوند که آنها را شگفت زده می کند و نیاز دارند که آنها را بفهمند. زوج ها فقط به این دلیل که با همدیگر ازدواج کرده اند لزوما نقطه نظرهای یکسانی ندارند. این مقاله نظرات محققان روابط زوج ها ، درمانگران ازدواج، و زوجهای متاهلی است که درباره آنچه که آنها را پس از ازدواج شگفت زده کرده است بیان کرده اند .
1 - مشکلات کوچک را حل کنید
دکتر تری اربوش( فوق تخصص و نویسنده کتاب 5 گام ساده برای انتقال ازدواج شما از سطح خوب به سطح عالی و محقق و استاد دانشگاه در انستیتو تحقیقات محلی دانشگاه میشیگان) می گوید: بسیاری از زوج ها می گویند که آنچه که آنها را بیشتر درباره ازدواج متعجب می کند، این است که برخلاف آنچه که در رسانه ها می گویند که از مشکلات کوچک چشم پوشی کنید، آنها واقعا مجبورند که روی چیزهای کوچکی که آنها را عصبی می کند وقت بگذارند.
صفحات: 1· 2
یکی از مشکلات و گله های زن و شوهرها این است که نمی دانند چگونه با همسرشان صحبت کنند و یا موضوع خاصی را چگونه مطرح کنند، بدون اینکه دعوا و دلخوری پیش بیاید. تعداد زیادی از افراد برای حل این مشکل به دنبال راهکارها و مهارت هایی هستند که چگونه حرف زدن را به آنها بیاموزد، غافل از اینکه در بیشتر مواقع مشکل ما در نحوه حرف زدنمان نیست، بلکه مشکل در نحوه گوش دادن به صحبت های طرف مقابل است.
گوش دادن یکی از مهارت های مهم و اساسی در ارتباط با اطرافیان به ویژه همسر است. اگر یاد بگیریم خوب گوش دهیم، بسیاری از مشکلاتمان حل خواهد شد. ما زمانی می توانیم صحبت های طرف مقابل را خوب متوجه شویم و با او همدردی کنیم یا راه حل پیش پای او بگذاریم که به صحبت هایش گوش دهیم و حرف هایش را کاملا متوجه شویم.
چرا گوش دادن اینقدر مهم است؟
وقتی زن وشوهر برای صحبت های یکدیگر گوش شنوا نداشته باشند، از نیازها و احتیاجات هم بی خبر می مانند. زن نمی داند مرد روز خود را چگونه گذرانده و چه در اندیشه دارد. مرد هم از دنیای زن بی خبر می ماند و فاصله ها روز به روز بیشتر می شود و آرام آرام احساس طرد شدن و تنهایی به رابطه ها رخنه می کند. اما این تنها حسن گوش دادن نیست.
يك روز سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد. شخصي نشست و چند ساعت به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ كوچك ايجاد شده درپيله نگاه كرد.
سپس فعاليت پروانه متوقف شد و به نظر رسيد تمام تلاش خود را انجام داده و نمي تواند ادامه دهد.
آن شخص تصميم گرفت به پروانه كمك كند و با قيچي پيله را باز كرد. پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايش چروك بود.
آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامه داد چون انتظار داشت كه بالهاي پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت كنند.
هيچ اتفاقی نيفتاد!
در واقع پروانه بقيه عمرش به خزيدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.
چيزی که آن شخص با همه مهربانيش نميدانست اين بود که محدوديت پيله و تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن، راهی بود که خدا برای ترشح مايعاتی از بدن پروانه به بالهايش قرار داده بود تا پروانه بعد از خروج از پيله بتواند پرواز کند.
گاهی اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگی نياز داريم.
اگر خدا اجازه می داد که بدون هيچ مشکلی زندگی کنيم فلج ميشديم، به اندازه کافی قوی نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.
روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید،
مرد رو به پزشک کرد و از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.
مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی، از خیلی ها از…
مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم.
صفحات: 1· 2
1.محمّد طيّار گويد: وارد مدينه شدم و منزلي ميطلبيدم تا اجاره كنم، به خانهاي وارد شدم كه داراي دو اطاق بود و دري ميان آن دو قرار داشت و در يكي از آنها زني زندگي ميكرد آن زن به من گفت: اين اطاق را اجاره كن، گفتم: اين دو اطاق به هم راه دارد و من جوان هستم تو نيز جواني و صلاح نيست، گفت: تو اجاره كن من در را ميبندم، من پذيرفتم و متاعم را به آنجا بردم، و بدو گفتم: در را ببند، گفت: از اينجا نسيم ميآيد بگذار باز باشد، گفتم: من و تو هر دو جوان هستيم در را ببند، گفت: تو در اطاقت بنشين و من در اطاق خود، نزد تو نميآيم و به تو نزديك نميشوم و از بستن در سر باز زد، من خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و ماجرا را عرض كردم و پرسيدم ميتوانم آنجا بمانم؟ فرمود: از آنجا به جاي ديگر برو زيرا هيچ مرد و زني در مكاني خلوت نكنند مگر آنكه شيطان سومي آنها باشد. (من لا یحضره الفقیه ج3 ص 253)
عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
بهتر آنست که در صحن گلستان نرود
حالا این خلوت چه تو فضای واقعی باشه چه مجازی
چه تصویری باشه چه صوتی چه مکالمه ای و …
2.امام علی علیه السلام می فرمایند: القلب مصحف البصر یعنی قلب بایگانی چشم است هر چی چشم می بینه قلب ذخیره می کنه و اگه هر چی پاکش بکنه باز میشه ریکاوریش کرد پس حواست باشه با نگاهت چیو تو قلبت ذخیره می کنی
فیلم های خراب تصویرش دیرتر از عکس پاک میشه و تاثیرشم بیشتر از عکسه (هر دو تا مخربن)
3…الف).امام علی علیه السلام: العین جاسوس القلب نگاه جاسوس قلبه یعنی دل می خواد به چشم میگه تو برو فضولی کن
ب).امام علی علیه السلام : العین برید القلب یعنی چشم پیام رسان قلب است، با چشمت می بینیش بعد می ره تو قلبت
ج).امام صادق علیه السلام: النظر برید الزنا یعنی نگاه پیامک زناست ، هی نگاه می کنی چشم پیامک می زنه: داری به زنا نزدیک میشی…فاصله چند متر
پرسش:
سلام من دختري هستم 28 ساله كه پدر و جد پدريم فوت شده من بدون اطلاع خانواده چندبار به عقد موقت آقايي درآمدم هركدام يكي دوساعت. البته هنوز دختر هستم و دخول صورت نگرفته الان مي خواهم ازدواج دائم كنم بايد اين موضوع را به خواستگار بگم؟ ممكنه آينده ام خراب بشه و خانواده ام در جريان نيستند؟اگر بايد بگم تحت چه عنواني بگم حاج آقا؟رابطه من و اون آقا اول به نيت ازدواج بود ولي بعد اون آقا پشيمان شد و این رابطه ما دو سال طول كشيد.
پاسخ:
جواب شما را در قالب چند نکته بیان می کنیم ان شالله دقت بفرمایید تا مسئله حل شود:
1.دوشیزه ی جوانی مثل شما فرصتهای زیادی برای ازدواج دائم داشته و دارد، بنابراین ازدواج موقت برای شما تصمیم مناسبی نبوده ، و در آینده نیز باید از آن بپرهیزید.
صفحات: 1· 2
همهما روزانه بارها و بارها شاهد گفتوگوهایی هستیم كه در ذهنمان صورت میگیرد ومخاطب آن خودمان هستیم. آیا تا بهحال به این مكالمات درونی توجه كردهاید؟ میدانیدچرا این گفتوگوهای
ذهنی وجود دارد؟ آیا این گفتوگوها، بر زندگیمان تأثیرگذار است؟ برای پاسخ بهاین سؤالات جالب و اطلاعات بیشتر در مورد گفتوگوهای ذهنی، میتوانید این نوشتاررا مطالعه كنید.
گفتوگوی ذهنی میتواند مكالمهای درونی باشد كه هر روز صبح كه از خواب بلند میشویمدر ذهنمان تكرار میشود. این گفتوگوی ذهنی صدایی است كه تشویق یا تنبیهمان میكندو برگرفته از اطلاعاتی است كه در ضمیر ناخودآگاه و نیمهخودآگاه ما وجود دارد. بهزبانی دیگر، گفتوگوی ذهنی، صحبتهایی است كه شما در طول روز با خودتان دارید. اینمكالمههای درونی میتواند حالتی مثبت یا منفی داشته باشد. مثلاً شما با خود میگویید: «من میتوانم یا نمیتوانم فلان كار را انجام دهم».
بهعنوان یك قانون كلی، هر نوع مكالمه درونی كه رفتار شما را محدود كرده و منزلتشما را پایین آورد، گفتوگوی ذهنی منفی به حساب میآید، درحالی كه مكالمه درونیمثبت باعث میشود احساس خوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید. خیلی اوقات افراد ازمثبت یا منفی بودن محتوای آنها اطلاع ندارند و تنها احساس ناشی از ان را به همراهدارند.
مكالمه درونی معمولاً از عبارات و صحبتهایی كه طی دوران كودكی از زبان كسانی كهاز دیدگاه كودكانه، افرادی مقتدر به شمار میآیند- بهطور مثال از پدر و مادرتان- شنیدهاید، نشأت گیرد.
«من آدم احمقی هستم»، این جمله یا جملهای مشابه با همین تأثیر، یكی ازمعمولترین عباراتی است كه در گفتوگوی ذهنی به كار میرود.
هر نوع مكالمه درونی كه رفتار شما را محدود كرده ومنزلت شما را پایین آورد،گفتوگوی ذهنی منفی به حساب میآید، درحالی كه مكالمه درونی مثبت باعث میشود احساسخوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید.
قدرت گفتوگوی ذهنی
با اینكه بسیاری از افراد - بهدلیل ناآگاهی از چگونگی تأثیرگذاری مكالمه درونیبر امور شخصی و حرفهایشان- نمیتوانند قدرت گفتوگوی ذهنی را برآورد كنند امااگر شخصی بتواند از نوع مكالمههای ذهنی خود آگاهی یابد و بفهمد بر چه اساسی شكلگرفته است، و چه احساسی را به دنبال دارد اقدام بسیار مهمی انجام داده است. و میتواند بسیاری از حالات منفی خود را درمان کرده و از بین ببرد.
وی از این طریق میتواند رفتارهای خود را تحلیل كرده و اگر گفتوگوی ذهنیاشمنفی و مانعی برای موفقیتش است، آن را با مكالمه درونی مثبت جایگزین كند.
بهطور متوسط افراد در هر روز 60هزار تا 80هزار فكر از ذهنشان میگذرد. شماربسیاری از این افكار میتواند منفی باشد چرا كه خیلی از افراد از تأثیر مكالمهدرونی مثبت در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای ناآگاهند.
اگر هر فرد به پس زمینه اصلی مكالمات ذهنی خود كه بهطور پیوسته در ذهنش تكرارمیشود توجه كند، به تأثیر مسلم و آنی این مكالمات نه تنها بر افكار بلكه بر عملكردو رفتار خود نیز پیخواهد برد.
گفتگوی درونی
ضمیر ناخودآگاهتان با شما سخن میگوید
اگر تشخیص دهید كه بیشتر از مكالمه درونی مثبت استفاده میكنید یا منفی، بهنشانهای خوب جهت پی بردن به نوع رویكردی كه در كودكی شاهد آن بودهاید، دستیافتهاید. شما با این اطلاعات، میتوانید اعتقادات محدودكنندهای را كه زائیدهضمیر ناخودآگاه شماست و بهصورت مكالمه درونی نمود مییابد، شناسایی كنید.
گفتوگوی ذهنی مثبت بینهایت سودمند است و بر روشهای برنامهریزی در آینده فردمؤثر خواهد بود. مكالمه درونی مثبت همچنین میتواند شما را به سوی رویكرد «هر كاریو هر چیزی امكانپذیر است» سوق دهد.
تكنیكهای گفتوگوی ذهنی مثبت
برای دستیابی به اهداف بزرگ و نتایج مثبت باید ذهن مثبتی داشته باشید و از قدرتجادویی كلمات برای كسب انرژی در جهت انجام كارها استفاده كنید. سعی كنید از تكنیكهایزیر برای افزایش گفتوگوهای ذهنی مثبت درون خود استفاده كنید.
دائما افكار و اعمال خود را بازبینی كرده و بهبود ببخشید.
- سعی كنید اعتماد به نفس، عزت نفس و انگیزه را درون خود تقویت كرده و افزایشدهید.
- به رویكردهای مثبت رویآورید.
- افكار مثبت، امیدواری و مثبتگرایی خود را افزایش دهید.
- به سوی كسب صلاحیتهای فردی و حرفهای بیشتر و قابل تأملتر گام بردارید.
- بر عقاید محدود كننده، موانع و چالشهای شخصی و حرفهای غلبه كنید.
- استرس و فشار عصبی خود را تسكین دهید
صفحات: 1· 2
براى يادآورى لزوم پابندى و رعايت برنامه ، به نمونه اى از نظم و برنامه در زندگى امام خمينى و برخى از علماى ديگرمى نگريم :
امام خمينى در مطالعات شان ، آن قدر منظم بودند كه هيچ چيز باعث تعطيل شدن مطالعه شان نمى شد. آن روزى كه خبر شهادت حاج آقا مصطفى را به ايشان داديم و ما اجازه گرفتيم كه براى كارهاى دفن به كربلا برويم ، آن روز ما فكر مى كرديم كه امام ، نماز نمى روند، ولى ديديم كه سر وقت به نماز رفتند و مطالعاتشان را ترك نكردند و قرآنى كه هر روز مى خواندند ، طبق روزهاى قبل قرائت كردند و به گفته احمد آقا، كتابى كه جزء دوره مطالعاتى ايشان بوده ، عصر آن روز ديدم كه هفتاد صفحه آن خوانده شده است . روز وفات و دفن مرحوم حاج آقا مصطفى ، ايشان ، دست از مطالعه نكشيده و برنامه روزانه خود را به هم نزده بود.(1)
محدث نورى
محدث نورى ، براى لحظه لحظه حياتش ، برنامه داشت و با نظمى خاص تا جان در بدن داشت ، اين برنامه بالنده را بر هم نزد. شاگردانش نقل كرده اند كه براى هر ساعت از روز، كارى ويژه در نظر گرفته بود كه از آن تخلف نمى كرد. برنامه ايشان ، چنين بود:
1. از ظهر تا غروب مى نوشت و قلم مى زد و بعد از نماز ظهر و عصر كه در اول وقت اقامه مى كرد تا نزديكى غروب ، مى نوشت .
2. پس از شام و عشاء، تا پاسى از شب گذشته ، مطالعه و تحقيق مى كرد تا خواب بر چشمانش چيره مى شد.
3. كم مى خوابيد و هميشه با وضو مى خوابيد.
4 . دو ساعتى به صبح مانده ، بيدار مى شد و يك ساعت پيش از فجر، در خرم مطهر پشت باب قبله ، مشغول راز و نياز با خالق بى انباز بود، تا اين كه خادم حرم مى آمد و در حرم را باز مى كرد، و ايشان ، نخستين كسى بود كه به حرم راه مى يافت و پيش از همه ، به خاك بوسى مولايش على (ع ) مى شتافت .
5 . پس از نماز شب و اقامه فريضه صبح - كه با جمعى از خواص و اوتاد اقامه مى كرد- به خانه باز مى گشت و به سوى كتاب هايى مى رفت كه در كتاب خانه بى نظيرش گرد آورده بود.
6. تا وقت نماز ظهر، در كتابخانه ، با دستيارانش مشغول تحقيق و تصحيح و مقابله و استنساخ بود و به هيچ وجه از آن جا خارج نمى شد، مگر براى ضرورت .
7. پس از نماز ظهر و عصر، ناهار مى خورد. غذايش از نظر كمى و كيفى ، ناچيز بود. پس از ناهار، دوباره به كارهاى منظم خويش مى پرداخت
صفحات: 1· 2
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند میدهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانههای جهان زندگی کنی!
پسر لقمان گفت:
ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من میتوانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را میدهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیدهای احساس میکنی بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای میگیری و آنوقت بهترین خانههای جهان مال توست.
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت
و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد…
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود . هر روز اختراعی جدید در آن
شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون
اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا
کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برا ی جلوگیری از
گسترش آتش به سایر ساختمانها است!
آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود…
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و
لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال
تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است
و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از
شادی گفت: پسر تو اینجایی؟
می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!
من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است !
صفحات: 1· 2
پسر بچه ای تند خو در روستایی زندگی میکرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هربار که عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد باید یک میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر 37 میخ در حصار کوبید.
اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند. او دریافت که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن آن میخها در حصار است. در نهایت روزی فرا رسید که آن پسر اصلا عصبانی نشد. او با افتخار این موضوع را به اطلاع پدرش رساند و پدر به او گفت باید هر روزی که توانست جلوی خشم خود را بگیرد یکی از میخهای کوبیده شده در حصار را بیرون بکشد. روزها سپری شدند تا اینکه پسر همه میخها را از حصار بیرون آورد. پدر دست او را گرفت و به طرف حصار برد.
“کارت را خوب انجام دادی پسرم. اما به سوراخهای حصار نگاه کن. حصار هیچوقت مثل روز اولش نخواهد شد. وقتی موقع عصبانیت چیزی میگویی، حرفهایت مثل این، شکافهایی برجای میگذارند. مهم نیست چند بار عذر خواهی کنی، چون اثر زخم همیشه باقی می ماند.”
پس … مراقب حرفامون باشیم! چون می تونن بسیار آزار دهنده باشن و اثراتشون برای سالها باقی بمونه.
راههاي مختلفي براي بيان درك ما از زمان وجود دارد. براي قرنها مردم از حركت ماه، ساعت آفتابي، اذان، زنگ كليسا براي تنظيم برنامه زماني روزانه خود استفاده كردند تا اينكه در قرن دوازدهم راهبان كاتوليك ساعتهايي را براي تنظيم فعاليتهاي خود ساختند.
در طول تاريخ تمدنها به زمان و ابعاد آن توجه داشتهاند و اين توجه در اين دوران نيز وجود دارد و عباراتي مانند «وقت طلاست» گوياي اين توجه است. جوامع امروزي جوامعي هستند كه در آنها تعداد ساعات كافي در طول روز وجود ندارد. فناوريهاي نو محيطي فراهم آوردهاند كه تقريباً در مدت زمان كم ميتوان به خيلي از اطلاعات دسترسي پيدا كرد و خيلي كارها را سريعتر و آسانتر انجام داد اما تمايل به سريعتر انجام دادن كارها و بيشتر كار انجام دادن روز به روز بيشتر ميشود.
اين رويكرد كه همواره با بشر همراه بوده است اين احساس را براي او به وجود آورده است كه از زمان عقب ميماند و نميتواند از آن به صورت مؤثر بهره گيرد. تاريخ به ما ميگويد كه مديريت ضعيف زمان يك مسئله قديمي است، مسئلهاي است كه فناوري آن را به وجود نياورده است و آن را نميتواند حل كند. در شرايطي كه ابزار بيشتري براي مديريت زمان در اختيار داريم و فرايندهاي اداري، كمتر درپيچ و تاب تشريفات اداري و كاغذ بازي گم ميشوند، مديريت ضعيف زمان را كمتر ميتوان مخفي كرد. مديريت زمان موضوعي است كه همه ما، چه در زندگي شخصي و چه در زندگي حرفهاي، نياز داريم با آن روبرو شويم تا در زندگي موفق شويم.
در ادامه در مورد وجوه مختلف مديريت زمان صحبت ميكنيم. ابتدا نگاهي به اصول عمومي مديريت زمان خواهيم داشت. توجه به اين اصول كمك ميكند كه درك بهتري از مفهوم مديريت زمان داشته باشيم و پيشنهادهايي ارائه ميكند كه ميتوانيد آنها را در حوزههاي مديريت زمان در زندگي خود به كار بريد. پس از ارائه رهنمودهاي عمومي، به حوزههاي مديريت زمان به صورت دقيقتر خواهيم پرداخت. ابتدا راجع به مديريت زمان در زندگي شخصي ميپردازيم و سپس مديريت زمان را در حوزه كسب و كار مدنظر قرار ميدهيم.
اصول عمومي مديريت زمان
مديريت زمان مجموعهاي از مهارتهاست كه شما را در استفاده مؤثر از زمان كمك ميكنند. رهنمودهاي عمومي وجود دارند كه ميتوانند براي مديريت زمان در حوزههاي متفاوت مانند خانه، مدرسه و كار استفاده شوند. در اين بخش، برخي از اين رهنمودها را شرح ميدهيم. ابتدا دلايل استفاده نكردن مردم از مديريت زمان و مزاياي حاصل از مديريت زمان را مورد بررسي قرار ميدهيم.
احتمالاً روشنترين دليل عدم استفاده از مديريت زمان اين است كه مردم نميدانند مديريت زمان چيست. دليل دوم سستي و تنبلي است؛ بعضي از مردم فاقد هدف و انگيزش لازم براي برنامهريزي مؤثر هستند. گروه سومي كه از مديريت زمان استفاده نميكنند آنهايي هستند كه دوست دارند تحت فشار و تنگي وقت (دقيقه نود) و شرايط بحران كار كنند.
ممكن است در شرايطي استفاده نكردن از مديريت زمان توجيهپذير باشد اما مزاياي استفاده موفق از مديريت زمان هر گونه دليل يا توجيه را رد مي كند. مديريت زمان كمك ميكند كه تعيين كنيد كدام يك از كارهايي كه انجام ميدهيد مهمترين هستند. اين عمل به شما اين امكان را ميدهد به برخي فعاليتها اولويت زيادي دهيد و برخي از فعاليتها را حذف كنيد. همچنين مديريت زمان به شما كمك ميكند كه از طريق حذف مزاحمتها و فعاليتهاي غيرضروري، مدت زماني كه واقعاً كار ميكنيد را افزايش دهيد. يكي از وجوه رضايت بخش مديريت زمان كاهش استرس در زندگي است. كاهش سطح استرس موجب بهبود سلامت روحي و جسمي ميشود.
صفحات: 1· 2